اعتصاب هزاران کارگر نیشکر هفت تپه ادامه دارد!
نیروهای انتظامی و یگانهای ویژه کارگران را محاصره کردند!
هزاران کارگر کشت و صنعت کارون نیز تهدید به اعتصاب کردند!

امروز سه شنبه ۱۰ مهر، کارگران نیشکر هفت تپه اعتصاب و تظاهرات خود را ادامه دادند. در اعتصاب و تظاهرات روز شنبه ۷ مهر، بیش از هزار کارگر شرکت داشتند. در اعتصاب روز دوشنبه ۹ مهر ۲۵۰۰ کارگر به اعتراض و راهپیمائی پیوستند. روز سه شنبه کارگران این شرکت در چهارمین روز اعتصاب نیز دست به راهپیمائی زدند. تظاهرات در سه راهی شوش آغاز شد و به سمت فرمانداری حرکت کرد. ۲۵۰۰ کارگر در یک مسافت ۵ کیلومتری به طرف فرمانداری دست به حرکت زدند. کارگران شعار میدادند؛ "مدیر بی لیاقت خجالت خجالت"، "مدیر بی لیاقت استعفا استعفا"، "مرگ بر دروغگو"، "هفت تپه، قند دزفول پیوندتان مبارک"، "حقوق ماهیانه حق مسلم ماست"! بخشی از کارگران قند دزفول که در وضعیت مشابهی قرار دارند در حمایت از کارگران هفت تپه به این اعتصاب پیوستند. روز دوشنبه اعزام نیروهای ضد شورش به منطقه و آمادگی یگانهای ویژه برای مقابله با کارگران گزارش شده بود. در کنار این اخبار حکایت از تلاش بمنظور ارعاب فعالین کارگری و تهدید آنها در روزهای اعتصاب گزارش شده است. نیروهای انتظامی در مسیر راهپیمائی کارگران را به محاصره خود در آوردند. فضای نظامی و حضور گاردهای ویژه و یگانهای ضد شورش در شهر شوش توجه به اعتصاب را تشدید کرده است. اعتصاب بسرعت در کشت و صنعت هفت تپه گسترش می یابد. برخی گزارشات از پیوستن وسیعتر کارگران به اعتصاب خبر داده اند. این اعتصاب پتانسیل این را دارد که به اعتصاب شهر تبدیل شود. همزمان بنا به خبری از حزب کمونیست کارگری،  ١٢٠٠٠ کارگر شرکت کشت و صنعت کارون شوشتر در اعتراض به عدم پرداخت حقوق های خود تهدید کرده اند در صورتیکه تا روز چهارشنبه ١١ مهرماه دستمزدهای آنها پرداخت نشود، دست به اعتصاب خواهند زد.

کشت و صنعت هفت تپه و کشت و صنعت کارون و یا نساجیها و کاغذ سازیها نمونه هائی از مجموعه مراکز تولیدی هستند که در حال تعطیل شدن و ورشکستگی کامل اند. تولیدات این مجموعه صنایع بسیار ارزانتر در بازار جهانی تهیه میشود و این صنایع بدلیل ناتوانی در رقابت ورشکست میشوند. اولین پیامد این ورشکستگی، که خود را در نیمه تعطیلی این مراکز نشان میدهد، بیکاری و اخراج دسته جمعی کارگران است. در سال گذشته بیش از دویست هزار کارگر در اثر واگذاری این شرکتها بیکار شدند و بیشتر آنها از چند ماه تا یکسال حقوق از کارفرما طلب دارند. آنهائی هم که هنوز سرکارند حقوق هایشان پرداخته نمیشود. سرمایه داری در ایران به دوران بردگی قدیم رجعت کرده است. کارگر صبح تا شب جان میکند اما حقوقش را نمیدهند! لااقل در دوران قدیم به برده غذا میدادند! مشکل امروز در این صنایع بی لیاقتی مدیران نیست، با آمدن یک مدیر با لیاقت معضل این صنایع حل نمیشود. این صنایع در بحران ورشکستگی، واگذاری به

 

بخش خصوصی، تعطیلی، و بازسازی هستند. سوال اساسی اینست که در این جابجائیها موقعیت و معیشت کارگر و خانواده های کارگری چه خواهد شد؟ برای جلوگیری از این فاجعه چه باید کرد؟ برای پیشروی و پیروزی در این اعتراض مشخص چه باید کرد؟

اولین مساله این است که کارگر مسئول ورشکستگی و یا عدم سوددهی واحد تولیدی نیست. نمیتوان حقوق کارگر را به بهانه عدم سوددهی پرداخت نکرد. مگر کارفرمایان و سرمایه در زمان سود دهی و بالا بودن بهره وری واحد تولیدی کارگران را در این سود شریک میکنند؟ مگر دستمزدشان را در این شرایط افزایش میدهند؟ کارگر زمانیکه سرمایه نفع میبرد، لزوما چیزی به دست نمی آورد. اما سرمایه تلاش میکند که ضرر سرمایه ضرورتا به عدم پرداخت دستمزد و تنزل دستمزد و سهم کارگر منتج شود. سرمایه شاید در زمان پایین بودن سود از نفعش کم شود، اما نباید اجازه داد که در این شرایط با هستی کارگر بازی کنند. اگر سرمایه نمیتواند دستمزد کارگر را پرداخت کند، باید گورش را کم کند. کارگر میتواند جامعه را به گونه ای سازمان دهد که نه اٽری از استٽمار باشد و نه شکاف طبقاتی و نه هدف فعالیت اقتصادی تولید سود و انباشت سرمایه باشد.

تشکیل مجمع عمومی منظم در حین اعتصاب برای متحد نگهداشتن کارگران، ایجاد هیئتهای کارگری که بقیه کارگران را به حمایت و پیوستن به اعتصاب تشویق کند، فراخوان به هم طبقه ای های خود در ایران که فورا از این اعتصاب بطرق مختلف حمایت کنند، تشکیل مجمع عمومی در محلات کارگری و خانواده ها را در محیط متشکل کردن، تلاش برای گسترش اعتصاب به سطح شهر، مصاحبه با رسانه ها و فراخوان به حمایت کارگران جهان، اقدامات فوری است که فشار کارگران را روی سر رژیم و کارفرماها نگه میدارد و میتواند مطالبات کارگران را متحقق کند. بویژه در مجتمع های کشت و صنعت هفت تپه و کشت و صنعت کارون، که عمدتا شهر با قدرت خرید کارگران میچرخد، بیکاری وسیع و فقر کارگران عملا وضعیت اقتصادی شهر را هم بهم میریزد. کارگران باید برای جلب مردم شهر تلاشهای وسیعی را در دستور قرار دهند. این الگوی کلاسیکی است که در جنبش کارگری جهانی، در اعتصاب معدنچیان در آمریکا، و در اعتصابات مختلف توسط این بخش از مراکز کارگری بکار برده شده است.

عدم پرداخت حقوق و مزایای کارگران و بیکار سازیها و دستمزدهای ناچیز یک معضل عمومی کل طبقه کارگر است. درد کارگران نساجی و صدها هزار کارگر دیگر با درد کارگران نیشکر هفت تپه و کشت و صنعت کارون و کاغذ سازی و غیره مشترک است. حداقل یک میلیون کارگر با معضل عدم پرداخت دستمزد و مزایای کاری خود مواجه هستند. برای پیروزی، بخشهای مختلف طبقه کارگر باید متحد شوند. رهبران عملی و فعالین رادیکال و سوسیالیست کارگری باید چسب اتحاد صفوف کارگران در مبارزه با این شرایط غیر انسانی شوند.

در عین حال این تحرک گسترده در مراکز مختلف کارگری، گوشه ای از ظرفیت عظیم اعتراضی طبقه کارگر به فقر شدیدی است که به او تحمیل شده و غیر قابل تحمل است. بقول یکی از

 

کارگران "ما دیگر هیچی برای از دست دادن نداریم"! این تحرک کارگری بر فضای سیاسی جامعه تاثیر میگذارد. باید آگاهانه بخشهای مختلف جنبش آزادی و برابری به دفاع از حق زندگی و معیشت و کار کارگران برخیزند. باید معلمان در روز جهانی شان همراه با اعتراض علیه فقر و تبعیض از هم طبقه ای های اعتصابی شان دفاع کنند. میتوان در دانشگاهها مراسمهای همبستگی با کارگران اعتصابی برگزار کرد. میتوان در محلات کارگری مجمع عمومی تشکیل داد، کانونهای همبستگی با اعتصاب را شکل داد، و برای همه این اقدامات تصمیم گرفت و اجرا کرد. کارگران نمیتوانند در مقابل روند خصوصی سازی و تعطیلی و ورشکستگی این صنایع بایستند. خصوصی و دولتی بودن کارخانه، نوع مالکیت سیستم تولیدی، برای کارگر اساسا فرقی ندارد. مسئله امنیت شغلی و آینده کارگر و خانواده کارگری است که باید پاسخ بگیرد و در این اعتصابات به جلو رانده شود. حرف کارگر اینست که کار کردم باید فورا مزدم را بدهی. اگر تعطیل میکنی شغل به من بده، اگر کار نداری بیمه بیکاری مکفی به من بده، به من ربطی ندارد سود و زیان حاج آقاها و سرمایه داران چقدر کم و زیاد شده است. من باید زندگی کنم. فرزندم باید درس بخواند. ما انسانیم. دوره بردگی تمام شده است. اگر نمیتوانید جامعه را اداره کنید لطفا کنار بروید کارگران حاضرند به بهترین شکل اداره کنند. حکومت کارگری زندگی و رفاه همگان را تامین و تضمین خواهد کرد.

حزب اتحاد کمونیسم کارگری از خواستها و اعتصاب و اعتراض کارگران قویا حمایت  میکند و به کارگران اعتصابی درود میفرستد. حزب اتحاد کمونیسم کارگری بر نقش کارگران کمونیست و سوسیالیست و رهبران کارگری در این اعتصابات برای متحد کردن و متحد نگاهداشتن کل کارگران تاکید دارد و میخواهد که تلاش ویژه ای برای هماهنگ کردن مبارزات بخشهای مختلف کارگری صورت دهند.

حزب اتحاد کمونیسم کارگری در عین حال همه کارگران رادیکال و سوسیالیست و رهبران کارگری را به پیوستن به صفوف خود دعوت میکند. کارگران باید این حزب را از آن خود کنند. 

قدرت طبقه کارگر در اتحاد و تشکل اوست!
مرگ بر جمهوری اسلامی
آزادی، برابری، حکومت کارگری
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب اتحاد کمونیسم کارگری

۱۰ مهر ۱۳۸۶ - ۲ اکتبر ۲۰۰۷